حوصلت سررفته؟؟؟
 
درباره وبلاگ


من مهدی ام.بچه اراک دنبال نویسنده ام کسی میتونه کمکم کنه خبرم کنه فقط با ی نظر ممنون...........
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 222
بازدید دیروز : 328
بازدید هفته : 862
بازدید ماه : 814
بازدید کل : 57240
تعداد مطالب : 444
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1



خـــــــــــــــــــــــــنده بازار




 

جالبناک

1)
گرگه: خونه خاله کدوم وره؟
گوسفندا: از این وره ... از اون وره ... از این وره ... از او وره!
خب این نشون میده که ما از همون اول تو کار اسکل کردن و خل بازی بودیم!

2)
مامانم امروز با چشمای اشک آلود اومده طرفم و می گه: پسرم تو رو به جوونیت قسم،
تو رو به روح پدر مرحومم قسم، تو رو به شیر خودم قسم، دیگه قاشق تو این ظرفای تفلونِ من نزن!


3)
سر صبح از خواب بیدار شدم میگم: سلام بابای مهربونم.
میگه: سلام گرگ بی طمع نیست. باز پول می خوای؟ پولاتو چه کار می کنی؟ نکنه معتاد شدی؟ بدبخت ترک کن!
بعد پنج دقیقه تیکه انداختن میگه شوخی کردم می خواستم خواب از سرت بپره.

4)
برای کاهش وزن ابتدا سر خود را به چپ و سپس به راست بچرخانید.
این حرکت را چند بار در موقع تعارف شیرینی، شکلات، تنقلات و غذاهای چرب و چیلی انجام دهید.
حتما لاغر می شوید!


5)
دیروز مامانم صدام کرد گفت بیا با ماشین منو تا فلان جا برسون.
گفتم حال ندارم، برو از آژانس سر کوچه ماشین کرایه کن. اونم هیچی نگفت و رفت.
الان بهش می گم مامان گشنمه پاشو غذا درست کن. برگشته می گه حال ندارم
برو سر کوچه زیر آفتاب بشین فتوسنتز کن! مامان انتقامجویی داریم.

6)
وقایع زندگی: اگه خوش بگذره، اسمش خاطره ست، اگه پدرت در بیاد و دهنت صاف شه، تجربه ست.


7)
یه ضرب المثل ایرانی هست که هیچی نمی گه، همینجوری زل می زنه تو چشمات!

8)
مهم نیست بقیه در مورد تو چی فکر می کنن، مهم اینه که اونقدر مهمی که در موردت فکر می کنن.


9)
- آقا این نون ها چنده؟
- سه هزار تومن!
- از اینا سایز medium هم دارید؟
- نه فقط xlarge!
- باشه یه چند جا دیگه قیمت کنیم، مزاحمتون می شیم دوباره...!

10)
سخته برای کسی که آتش گرفته توضیح بدی که نباید بدود.


11)
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که پدر تنها قهرمان بود.
عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه می شد.
بالاترین نقطه زمین، شانه های پدر بود.
بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند.
تنها دردم، زانوهای زخمی ام بودند.
تنها چیزی که می شکست، اسباب بازی هایم بود.
و معنای خداحافظ، تا فردا بود.




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 1:27 ::  نويسنده : مهدی